دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش دهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To eat humble pie به عذر خواهی افتادن ، به غلط کردن افتادن :
To admit your error and apologize: اعتراف به اشتباه و عذر خواهی کردن
After his candidate had lost the election, the boastful campaign manager had to …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش نهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to lose one’s head: خونسردی خود را حفظ نکردن.
If the politician hadn’t gotten stirred up and lost his head, he never would have criticized his opponent unfairly.
اگر سیاستمدار عصبانی نشده بود و خون سردی خود را حفظ می …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش هشتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to fool around: وقت تلف کردن، جدی نبودن، اهل جک گویی و شوخ بودن.
The teacher got angry because her students were fooling around and couldn’t finish their work before the end of the class.
معلم به دلیل اینکه دانشآموزانش …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش هفتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to catch on: رایج شدن، دوباره مد شدن، متوجه شدن و فهمیدن.
Fashions of the past often catch on again among young people.
مدل های قدیمی دوباره بین جوانان رایج شده است.
When the teacher speaks quickly like that, can …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش ششم اصطلاحات و ضرب المثل ها

touch and go: مشخص نبودن، تا آخرین لحظه از نتیجه ی چیزی یا کاری آگاه نبودن.
The complicated medical operation was touch and go for several hours.
نتیجه ی پیچیده ی عمل پزشکی تا چند ساعت مشخص نبود.
The outcome …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش پنجم اصطلاحات و ضرب المثل ها

let alone: چه رسد به اینکه.
I am too sick today to walk to the kitchen, let alone to go to the zoo with you.
آنقدر خسته هستم که توان رفتن تا آشپزخانه را هم ندارم، چه برسد به اینکه …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش چهارم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to let up: بند آمدن، متوقف کردن، استراحت کردن.
If the rain doesn’t let up soon, we won’t be able to have our picnic.
اگر باران زود بند نیاید، ما قادر نخواهیم بود که به گردش برویم.
When Jane is …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to keep one’s word: به قول خود عمل کردن. مخالف این اصطلاح to break one’s word می باشد.

Susanne kept her word to me not to let on to others that i intend to step down next month.

سوزان به …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to play by ear: از طریق شنیداری موسیقی را زدن, خود جوش عمل کردن, بدون برنامه ی قبلی کاری را انجام دادن.
That pianist can play most popular music by ear. She never needs to read sheet music.
آن پیانیست …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش اول اصطلاحات و ضرب المثل ها

to goof off: بی کار نشستن, کاری انجام ندادن.
Some of the workers in our office always goof off when the boss is out.
برخی از کارمندان شرکت ما وقتی رییس نیست دست از کار می کشند.
On Saturday in …