بخش هفتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to catch on: رایج شدن، دوباره مد شدن، متوجه شدن و فهمیدن.
Fashions of the past often catch on again among young people.
مدل های قدیمی دوباره بین جوانان رایج شده است.
When the teacher speaks quickly like that, can you catch on easily?
وقتی معلم اینگونه سریع صحبت می کند آیا شما به آسانی متوجه می شوید؟
to be cut out for: برای کاری ساخته شدن، استعداد و توانایی انجام کاری را داشتن.
Are you certain that you are cut out for that kind of job?
آیا مطمین هستی که برای این نوع شغل ساخته شده ای؟
John is certainly not cut out for the work of a lawyer.
جان بی تردید استعدادی در وکالت ندارد.
to beat around the bush: طفره رفتن.
Our boss beats around the bush so much that no one in the office knows exactly what he wants us to do.
رییس آنقدر طفره می رود که هیچ کس در اداره دقیقاً نمی داند او از ما چه انتظاری دارد.
to come to an end: خاتمه یافتن، تمام شدن.
The meeting finally came to an end at ten o’clock in the evening.
بالاخره جلسه ساعت ۱۰ شب خاتمه یافت.
to put an end to, to do away with: پایان دادن.
The dictatorial government put an end to orgonized opposition in the country by making it illegal to for a political party.
حکومت دیکتاتور با غیر قانونی خواندن تشکیل احزاب سیاسی به اعتراضات سازماندهی شده در سطح کشور پایان داد.
It may never be possible to do away with all forms of prejudice and discrimination in the wrold.
ممکن است پایان دادن به همه ی اشکال مختلف تعصب و تبعیض نژادی در سرتاسر دنیا امری غیر ممکن باشد.
to get even with, to have it in for: انتقام گرفتن، در سدد انتقام بر آمدن.
Bill has had it in for his boss for along time. He told me he’s planning to get even with his boss by giving some company secrets to a competitor.
بیل مدت هاست که در سدد انتقام گرفتن از رییس خود می باشد. او به من گفته بود که با دادن برخی از مدارک اسرارآمیز شرکت به یکی از رقبا در حال تدوین نقشه ای برای انتقام گرفتن از رییس خود است.