دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To bury the hatchet کدورت ها را کنار گذاشتن
To make peace آشتی کردن
After not speaking to each other for a year, they decided to bury the hatchet.
آنها تصمیم گرفتند بعد از یک سال که با همدیگر صحبت …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیستم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To wear one’s heart on one’s sleeve احساس خود را زود بروز دادن
To make one’s feelings evident احساس خود را آشکار کردن
People who wear their hearts on their sleeves frequently suffer emotional upsets.
مردی که احساس خود را …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش هفدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To spill the beans بند را آب دادن
To give away a secret رازی را فاش کردن
Although he was naturally reticent, when the felon was intimidated by the members of the rival gang, he spilled the beans.
اگر چه …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش یازدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

The sword of Damocles : اجل معلق
Any imminent danger: هر خطر قریب الوقوع
( a king seated one of his subjects underneath a sword that was hanging by a hair, in order to teach him the dangers a king …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش دهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To eat humble pie به عذر خواهی افتادن ، به غلط کردن افتادن :
To admit your error and apologize: اعتراف به اشتباه و عذر خواهی کردن
After his candidate had lost the election, the boastful campaign manager had to …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

to play by ear: از طریق شنیداری موسیقی را زدن, خود جوش عمل کردن, بدون برنامه ی قبلی کاری را انجام دادن.
That pianist can play most popular music by ear. She never needs to read sheet music.
آن پیانیست …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش اول اصطلاحات و ضرب المثل ها

to goof off: بی کار نشستن, کاری انجام ندادن.
Some of the workers in our office always goof off when the boss is out.
برخی از کارمندان شرکت ما وقتی رییس نیست دست از کار می کشند.
On Saturday in …