دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To bury the hatchet کدورت ها را کنار گذاشتن
To make peace آشتی کردن
After not speaking to each other for a year, they decided to bury the hatchet.
آنها تصمیم گرفتند بعد از یک سال که با همدیگر صحبت …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش نوزدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To feather one’s nest بار خود را بستن، پشت خود را بستن
Grow rich by taking advantage of circumstances با سوء استفاده از شرایط ثروتمند شدن
While working as the tax collector, he adroitly feathered his own nest.
او زمانی …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش هفدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To spill the beans بند را آب دادن
To give away a secret رازی را فاش کردن
Although he was naturally reticent, when the felon was intimidated by the members of the rival gang, he spilled the beans.
اگر چه …