بخش یازدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

The sword of Damocles : اجل معلق
Any imminent danger: هر خطر قریب الوقوع
( a king seated one of his subjects underneath a sword that was hanging by a hair, in order to teach him the dangers a king faces)
(پادشاهی یکی از زیر دستانش را زیر شمشیری نشانده بود که به یک تار مو آویزان شده بود، تا به او خطراتی را که یک شاه با آن رو بروست بیاموزد)
Although the president of the company seemed quite secure, he always complained that there was a sword of Damocles hanging over his head.
اگر چه رئیس شرکت بنظر می رسید جایگاهش کاملأ ایمن بود، اما او همیشه اعتراض می کرد که خطری قریب الوقوع بالای سر او معلق است.
Pyrrhic victory پیروزی بدتر از شکست
A too costly victory پیروزی پر هزینه
) king Pyrrhus defeated the romans but his losses were extremely heavy(
(شاه پیروس، رومی ها را شکست داد اما متحمل تلفات سنگینی شد)
In heavy fighting the troops managed to recapture the hill, but it could only be considered a pyrrhic victory.
سربازان در نبرد سنگین موفق شدند که تپه را دوباره تصرف کنند اما این می توانست یک پیروزی بدتر از شکست به حساب بیاید.
A wet blanket آیه ی یأس، ضد حال
One who spoils the fun: شخصی که خوشی را از بین می برد
Everyone wanted the party to go on, but Ronnie, the wet blanket, decided to go home to bed.
همه دوست داشتند مهمانی ادامه داشته باشد جز ( رونی) ضد حال که تصمیم گرفت به خانه رود.
To beard the lion in his den :دل به دریا زدن با شیر دست و پنجه نرم کردن،
To visit and oppose a person on his own grounds having decided to beard the lion, I stormed into the manager’s office to ask for a raise.
روبرو شدن با کسی در قلمرو خودش چون تصمیم گرفته بودم دل به دریا بزنم، به دفتر مدیر رفتم که تقاضای اضافه ی حقوق کنم.