touch and go: مشخص نبودن، تا آخرین لحظه از نتیجه ی چیزی یا کاری آگاه نبودن.
The complicated medical operation was touch and go for several hours.
نتیجه ی پیچیده ی عمل پزشکی تا چند ساعت مشخص نبود.
The outcome of the final soccer was touch and go for the entire match.
نتیجه ی بازی نهایی فوتبال تا دقیقه ی ۹۰ مشخص نبود.
to work out: ورزش کردن، تدوین کردن، تدبیر اندیشیدن.
Jane works out at the fitness center every other morning before going to school.
جین یک روز در میان صبح قبل از رفتن به مدرسه در باشگاه بدنسازی ورزش می کند.
The advertising department worked out a plan to increase company sales.
بخش تبلیغات شرکت برنامه ای را جهت افزایش فروش تدوین کرده است.
We couldn’t come up with a good plan for solving the problem, but we agree to work it out at a later date.
ما برای حل مسأله نتوانستیم به برنامه ی خوبی دست یابیم، اما همه تصمیم گرفتیم تا در زمانی دیگر برای آن چاره ای بیندیشیم.
to back up: دنده عقب آمدن، دفاع کردن از کسی، به تفکر قبلی باز گشتن.
I couldn’t back my car up because there was a bicycle in the driveway behind me.
من نتوانستم دنده عقب حرکت کنم، چرا که یک دوچرخه پشت سر من بود.
Ursula asked her friends to back her up when she went to court to fight a ticket for an illegal lane change on the heighway.
ارسلا از دوستانش خواست تا در دادگاه و به هنگام حل مشکل جریمه ای که او به خاطر سبقت غیر مجاز در اتوبان دریافت کرده بود از او دفاع کنند.
Wait a minute. could you back up and say that again؟
یک دقیقه اجازه بدهید. آیا ممکن است نظر قبلی خود را دوباره مطرح کنید؟
to back out: ماشین را از حالت پارک در آوردن، صرفه نظر کردن.
The parking lot attendant had to back another car out before he could get to mine.
کارکنان پارکین برای اینکه بتوانند ماشین من را از پارکینگ خارج کنند مجبور بودن تا ماشین دیگری را جا به جا کنند.
We were all ready to sign the contracts when one fo the parties to the agreement backed out.
در حالی که همه آماده ی امضای قرارداد بودیم یکی از طرف های قرارداد منصرف شد.
to have one’s heart set on: تصمیم خود را گرفتن.
She has her heart set on taking a trip abroad. She’s been thinking about it for months.
او تصمیم گرفته است تا به یک سفر خارج از کشور برود. او ماه هاست که به این مسأله فکر می کند.
دستهها