دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و هشتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

Left holding the bag در هچل افتادن، کاسه را سر کسی شکستن
To be left to suffer the blame تنها گذاشتن با همه ی سرزنش ها
The profligate businessman left his distraught partner holding the bag.
تاجر ولخرج، شریک پریشان …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و هفتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To play possum خود را به موش مردگی زدن، خود را به خواب یا مردن زدن
To try to fool someone; to make believe one is asleep or dead
سعی در گول زدن کسی، متقاعد کردن کسی به اینکه فرد …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و ششم اصطلاحات و ضرب المثل ها

Under the wire سر بزنگاه
Just in time درست به موقع
Hand hesitated about his term paper for two months and finally submitted it just under the wire.
<<هانگ>در مورد پروژه اش دو ماه تعلل کرد، و سر انجام آن …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و پنجم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To draw in one’s horns خشم خود را فرو خوردن
To check one’s anger, to restrain oneself عصبانیت خود را فرو بردن، خود را نگه داشتن
The performer drew in his horns when he saw that his critic was an …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و چهارم اصطلاحات و ضرب المثل ها

In a bee line یک راست، خط مستقیم
Taking the straightest, shortest route کوتاه ترین مسیر
)that’s the way a bee flies back to the hive after he has gathered food)
(راهی که زنبور بعد از جمع آوری غذا به …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و یکم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To take the bull by the horns در مقابل بلا سینه سپر کردن، با شاخ گاو در افتادن
To face a problem directly با مشکلی مستقیمأ و فورأ روبرو شدن
After several days of days, the minister decided to take …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیستم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To wear one’s heart on one’s sleeve احساس خود را زود بروز دادن
To make one’s feelings evident احساس خود را آشکار کردن
People who wear their hearts on their sleeves frequently suffer emotional upsets.
مردی که احساس خود را …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش نوزدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To feather one’s nest بار خود را بستن، پشت خود را بستن
Grow rich by taking advantage of circumstances با سوء استفاده از شرایط ثروتمند شدن
While working as the tax collector, he adroitly feathered his own nest.
او زمانی …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش هجدهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To pay the piper تقاص پس دادن
To bear the consequences پای لرزش نشستن
(From the story of the Pied Piper of Hamelin)
( از داستان << نی زن خال خالی>اثر << هاملین>)
The cruel leader was doing well at the present time, but he …