دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سی و یکم اصطلاحات و ضرب المثل ها

The distaff side ضعیفه ها
Women زنان
(distaff was a staff used in spinning)(فرموک در ریسندگی، دیرکی است که برای نخ ریسی استفاده می شود)
The men had brandy on the porch, while the distaff side gathered to gossip in …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سی ام اصطلاحات و ضرب المثل ها

Plea bargain مصالحه کردن
To agree to plead guilty to a lesser charge so as to avoid trial for a more serious.
اقرار به جرم کمتر به منظور اجتناب از محاکمه بخاطر خطایی جدی تر
The defendant finally took his …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و نهم اصطلاحات و ضرب المثل ها

Two strings to one’s bow دو تیر در ترکش داشتن، دو یا چند هنره بودن
Two means of achieving one’s aim دو وسیله برای رسیدن به یک هدف
The salesman had two strings to his bow-if a phone call didn’t …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و هشتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

Left holding the bag در هچل افتادن، کاسه را سر کسی شکستن
To be left to suffer the blame تنها گذاشتن با همه ی سرزنش ها
The profligate businessman left his distraught partner holding the bag.
تاجر ولخرج، شریک پریشان …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و هفتم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To play possum خود را به موش مردگی زدن، خود را به خواب یا مردن زدن
To try to fool someone; to make believe one is asleep or dead
سعی در گول زدن کسی، متقاعد کردن کسی به اینکه فرد …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و ششم اصطلاحات و ضرب المثل ها

Under the wire سر بزنگاه
Just in time درست به موقع
Hand hesitated about his term paper for two months and finally submitted it just under the wire.
<<هانگ>در مورد پروژه اش دو ماه تعلل کرد، و سر انجام آن …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و پنجم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To draw in one’s horns خشم خود را فرو خوردن
To check one’s anger, to restrain oneself عصبانیت خود را فرو بردن، خود را نگه داشتن
The performer drew in his horns when he saw that his critic was an …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و چهارم اصطلاحات و ضرب المثل ها

In a bee line یک راست، خط مستقیم
Taking the straightest, shortest route کوتاه ترین مسیر
)that’s the way a bee flies back to the hive after he has gathered food)
(راهی که زنبور بعد از جمع آوری غذا به …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To bury the hatchet کدورت ها را کنار گذاشتن
To make peace آشتی کردن
After not speaking to each other for a year, they decided to bury the hatchet.
آنها تصمیم گرفتند بعد از یک سال که با همدیگر صحبت …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش بیست و یکم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To take the bull by the horns در مقابل بلا سینه سپر کردن، با شاخ گاو در افتادن
To face a problem directly با مشکلی مستقیمأ و فورأ روبرو شدن
After several days of days, the minister decided to take …