to take advantage of: سود بردن، بهره بردن، سو استفاده کردن از شخص ضعیف.
I took advantage of my neighbor’s superior skill at tennis to improve my own ability at the game.
من از مهارت برتر همسایه ام در ورزش …
برچسب: افعال دارای حرف اضافه
to have one’s way: حرف خود را به کرسی نشاندن.
توجه: به جای این اصطلاح می توان از to get one’s way نیز استفاده کرد.
My brother always wants to have his way, but this time our parents said that …
to hear from: خبر داشتن، اطلاع کسب کردن.
توجه: این اصطلاح زمانی استفاده می شود که شما از طریق نامه یا یک تماس تلفنی از حال کسی مطلع و یا از خبر خاصی در رادیو و تلویزیون اطلاع پیدا می …
to call for: نیاز داشتن، درخواست کردن.
This cake recipe calls for some baking soda, but we don’t have any.
برای پخت این کیک ما نیاز به مقداری سودای پخته شده داریم. اما سودای پخته شده موجود نمی باشد.
The …
to take for granted: تصور کردن.
توجه: معمولاً بعد از فعل take یک اسم یا ضمیر قرار می گیرد.
He spoke english so well that I took it for granted he was an American.
او آنقدر خوب انگلیسی حرف می …
to break down: خراب شدن، از کار افتادن.
توجه: بر اساس این فعل خرابی به دلیل نقص مکانیکی بوده است.
I just bought my new car yesterday and already it has broken down.
با وجود اینکه تازه دیروز ماشینم را …
to burn up: به طور کامل در آتش سوختن، عصبانی و بر افروخته شدن.
توجه: وقتی burn up به معنی عصبانی و بر افروخته شدن استفاده می شود به جای burn up می توان از tick off نیز بهره برد.…
to keep track of: ثبت کردن، پیدا کردن، از جای چیزی یا کسی مطلع شدن، به خاطر آوردن.
Steve keeps track of all the long-distance telephone calls related to his business that he makes from his house.
استیو تمامی تماس …
to be up to: به کسی یا چیزی بستگی داشتن.
It’s up to you. You can go or stay with us.
به خودت بستگی دارد. می توانی بروی یا با ما بمانی.
to do over: تجدید نظر کردن، کاری را …
to mix up: مخلوط کردن، گیج و سردرگم کردند.
You should mix up the ingredients well before you put them in the pan.
شما بهتر است قبل از ریختن مواد در ماهیتابه خوب آنها را با هم مخلوط کنید.
The …