to take advantage of: سود بردن، بهره بردن، سو استفاده کردن از شخص ضعیف.
I took advantage of my neighbor’s superior skill at tennis to improve my own ability at the game.
من از مهارت برتر همسایه ام در ورزش تنیس به منظور بهبود بخشیدن توانایی های خودم در این رشته ی ورزشی سود جستم.
Teddy is such a small, weak child that his friends take advantage of him all the time. They take advantage of him by demanding money and making him do things for them.
تدی بچه ی ضعیف جسته ایست که همیشه تمامی دوستانش از او سو استفاده می کنند. آنها با درخواست پول و مجبور کردن وی به انجام کارهایشان دست به چنین عملی می زنند.
to take up: شروع به انجام کاری کردن، مسؤولیتی را پذیرفتن، اشغال کردن.
after today’s exam, the class will be ready to take up the last chapter in the book.
بعد از امتحان امروز فصل آخر کتاب را انجام خواهیم داد.
The piano takes up too much space in our living room. However, it would take too much time up to move it right now; so, we’d better wait until later.
پیانو فضای زیادی از اتاق نشیمن را اشغال کرده است. ولی جا به جایی آن در حال حاضر وقت زیادی را از ما خواهد گرفت. بهتر است این کار را در زمان دیگری به سر انجام برسانیم.
to take up with: در خصوص موضوع مهمی با دیگری مشورت کردن، مسأله ای را با کسی در میان گذاشتن.
Can i take the problem up with you right now? It’s quite urgent.
می توانم مسأله ی مهمی را با شما درمیان بگذارم؟ موضوع بسیار جدی و فوری است.
I can’t help you with this matter. You’ll have to take it up with the manager.
نمی توانم در این زمینه کمکی به شما بکنم. بهتر است آن را با مدیر درمیان بگذارید.
to take after: از لحاظ فیزیکی شبیه پدر و مادر و یا اقوام نزدیک بودن.
توجه: به جای این فعل می توان از to look like نیز استفاده کرد.
Wich of your parents do you take after the most?
بیشتر شبیه پدرت هستی یا مادرت؟
Sam looks like his father, but he takes after his mother in personality.
سم شبیه پدرش است ولی از لحاظ شخصیتی به مادرش شبیه است.
دستهها