بخش بیست و هفتم آشنایی با افعال مرکب (phrasal verbs)

to get along: پیشرفت کردن، زندگی خود را بعد از اتفاقی ناگوار رونق دادن، خود را جمع و جور کردن.
Juan is getting along very well in his English studies.
ژوان به خوبی در زمینه ی یادگیری زبان انگلیسی پیشرفت کرده است.
How is Mr. Richards getting along after his long illness.
آقای ریچارد چگونه خود را بعد از گذراندن بیماریش جمع و جور می کند؟
to have in mind: تمایل داشتن، مد نظر داشتن.
I don’t want to see a movie now. I have in mind going to the park.
من نمی خواهم الآن فیلم تماشا کنم. تمایل دارم به پارک بروم.
It’s up to you what we eat tonight. Do you have anything in mind?
هرچه شما بخواهید امشب می خوریم. آیا چیز خاصی مد نظرتان هست؟
to keep in mind: به خاطر سپردن، آویزه ی گوش کردن.
توجه: به جای این فعل می توان از to bear in mind نیز استفاده کرد.
Please keep in mind that you promised to call Stain around noon.
لطفاً یادت باشد که قول دادی نزدیک غروب به استین زنگ بزنی.
I didn’t know that Paula doesn’t like vegetables. We should bear that in mind next time we invite her for dinner.
نمی دانستم که آیا پالا سبزیجات دوست دارد یا نه. ما باید این دفعه وقتی او را برای شام دعوت می کنیم این مسأله را به خاطر بسپاریم.
to go off: منفجر کردن یا شدن، جایی را بیخودی و یکهو ترک کردن، هشدار دادن.
The accident happened when a box of firecrackers went off accidentally.
وقتی یکی از جعبه های هاوی مواد آتشزا منفجر شد تصادف اتفاق افتاد.
for what time did you set the alarm clock to go off tomorrow morning?
چه ساعتی را برای بیدار باش فردا صبح تنظیم کرده ای؟
Vince went off without saying good-bye to anybody; I hope he wasn’t angry.
وینس بدون خداحافظی با کسی رفت. امیدوارم که از چیزی عصبانی نباشد.