to keep track of: ثبت کردن، پیدا کردن، از جای چیزی یا کسی مطلع شدن، به خاطر آوردن.
Steve keeps track of all the long-distance telephone calls related to his business that he makes from his house.
استیو تمامی تماس های راه دور مرتبط با کار خود را که از تلفن خانگی خود می گیرد ثبت می کند.
With seven small children, how do the Wilsons keep track of all of them.
با داشتن ۷ بچه ی کوچک، خانواده ی ویلسون چگونه متوجه می شوند که هر یک از بچه هایشان کجا هستند؟
to be carried away: تحت تأثیر قرار گرفتن، متأثر شدن.
توجه: به جای be می توان از get نیز استفاده کرد. برای مثال to be carried away تبدیل به to get carried away می شود.
Paula and Leanne were carried away by the sad movie that they saw together.
با دیدن یک فیلم غم انگیز پال و لینز متأثر شدند.
James got carried away with anger when his roommate crashed his new car in to a telephone pole.
وقتی هم اتاقی جیمز در برخورد با یک تلفن عمومی ماشین جدید جیمز را واژگون کرد، او متأثر و عصبانی شد.
to blow up: باد کردن، منفجر کردن، از بین بردن.
Daddy, could you please blow up this balloon for me?
پدر ممکن است این بادکنک را برایم باد کنید؟
When the airplane crashed in to the ground, it blew up immidiately.
وقتی هواپیما سقوط کرد، بلافاصله منفجر شد.
to burn down: به طور کامل سوختن.
توجه: وقتی از فعل to burn down استفاده می شود منظور سوختن تدریجی ولی به طور کامل می باشد.
The fire spread so quickly that the firefighters could not prevent the whole block of buildings from burning down.
آتش سوزی آنقدر سریع گسترش یافت که نیرو های آتش نشانی نتوانستند مانع از سوختن تمامی ساختمان های واقع در آن بلوک شوند.
دستهها