Express one’s gratitude: سپاسگزاری کردن
To take the rap (for something): سپر بلا شدن (سرزنش و توبیخ را پذیرفت )
His fortune / luck waned: ستاره بخت و اقبالش افول کرد
Be hammer and tongs with somebody: ستیزه کردن، به …
دسته: انگلیسی
زبان انگلیسی
Once in a blue moon: سالی ماهی یک بار (خیلی به ندرت)
She comes here once in a blue moon: سالی ماهی یک بار می آید اینجا (بسیار به ندرت)
She has become rather off_hand: سایه اش سنگین شده
Loathes …
درود بر عاشقان و همراهان همیشگی زبان بیاموز،
یک ماه دیگر تا تمدید مجدد اجاره سایت بیشتر فاصله نداریم.
همان طور که قبلاً هم عرض کردم، هزینه های سایت داری به شدت بالاست.
برای اجاره سال جدید، مبلغ ۶ میلیون …
درود بر عاشقان و همراهان همیشگی زبان بیاموز،
با یکی دیگر از سری داستانهای موجود در کتاب ۴۰۰۰ واژه در خدمت شما علاقمندان به خواندن داستانهای انگلیسی هستیم.
این شما و این هم داستان یازدهم از سطح اول این کتاب…
۱٫ To be out at elbows 2. A ragged: زنده پوش بودن (کنایه از فقر)
Get along with sb: ساختن (کنایه از تحمل کردن و به زندگی ادامه دادن)
Make do and mend: ساختن و قناعت کردن
۱٫ Many happy …
To burst into tears / laughter: زیر گریه یا خنده زدن
To laugh up one’s sleeve: زیر لب خندیدن
Be under somebody’s thumb: زیر نفوذ یا اراده ی کسی بودن
To know the ins and outs of something: زیر و …
۱٫ Be well along /on / in years 2. Be long in the tooth: زیاد پیر بودن
Crook one’s elbow: زیاد عرق خوردن، میگساری یا مست کردن
Sit down under an insult: زیر بار خفت و خواری رفتن
I refuse …
Late children, early orphans: زنگوله پای تابوت
Make short work of: زود به حساب کسی یا چیزی رسیدن
Cough it up: زود باش بگو
Sudden in temper: زود رنج و تند خو
۱٫ To go flat out 2. To exert …
Women are necessary evils: زن بلاست ، خدا هیچ خانه ای را بی بلا نکند
Take to wife: زن گرفتن (به همسری گرفتن)
Lead somebody to the altar: زن گرفتن (سر سفره عقد نشاندن)
Take to one’s hands bosom: زن …
Words cut more than swords: زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است
Give someone rats: زخم زبان زدن
He slipped away / ran away /escaped: زد به چاک
Clever people often miss their way: زرنگی زیاد، مایه جوانمردی است
A …