Women are necessary evils: زن بلاست ، خدا هیچ خانه ای را بی بلا نکند
Take to wife: زن گرفتن (به همسری گرفتن)
Lead somebody to the altar: زن گرفتن (سر سفره عقد نشاندن)
Take to one’s hands bosom: زن گرفتن (وصلت کردن)
Give one’s hand to: زن گرفتن، شوهر کردن
She is a terror,she is!: زن نیست، بلاست
The quick and the dead: زندگان و مردگان
Cook one’s own goose: زندگی خود را خراب کردن
To lead an idle life: زندگی عاطل و باطلی داشتن
1. To be in a rut 2. To be stuck in a groove: زندگی یکنواخت و کسالت آوری داشتن
دستهها