دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش چهل و دوم اصطلاحات و ضرب المثلها

The fullman does not understand a hungry man: آدم سیر از گشنه خبر ندارد
1. Gourmand 2. Glutton: آدم شکم پرست (شکمو )
To be weak and wet: آدم شل و ولی بودن
To be avociferous and an impetuous person: …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش چهل و یکم اصطلاحات و ضرب المثلها

Short account makes long friend: آدم خوش معامله شریک مال مردم است
To be very calculating: آدم خیلی حسابگری(مقتصد)بودن
His fingers are all thumbs: آدم دست و پا چلفتی
The hasty hand catches frog for fish: آدم دستپاچه کار را …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش چهلم اصطلاحات و ضرب المثلها

A good-for-nothing , A nincompoop: آدم بی بو و خاصیت
To be callous , To be phlegmatoc: آدم بی رگی بودن
To be a hardened old crook: آدم پاشنه ساییده ای بودن (زیرک , کلک)
Much cry and little wood: …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش سی و نهم اصطلاحات و ضرب المثلها

To be influential, To be a lot of pull: آدم با نفوذی بودن
To be a habitual defaulter: آدم بد حسابی بودن
To swear like a trooper: آدم بد دهنی بودن
To be plenty of drive, To be a go-getter: …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش سی و هشتم اصطلاحات و ضرب المثلها

To be a ball of fire: آتشپاره
Fly off the handle: آتشی شدن , جوشی شدن, از لج به کسی پریدن
A passionate person,To be hot-tempered: آتشی مزاج بودن
Then what / So what: آخرش چی؟
To play one’s last …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش سی و هفتم اصطلاحات و ضرب المثلها

She’s no body’s fool/given the opportunity/chance: آب گیرش نمی آید وگرنه شناگر قابلی است
One’s family line: آبا و اجداد کسی
Lose one’s face: آبرو را از دست دادن
A wounded reputation is seldom cured: آبروی رفته دیگه بر نمی …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی زبان ها

بخش سی و ششم اصطلاحات و ضرب المثلها

It will pass off without one single incident: آب از آب تکان نخواهد خورد.
To give someone a flat refusal/denial: آب پاکی روی دست کسی ریختن
The nearer to church, the farther from God: آب در کوزه و ما تشنه …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سی و چهارم اصطلاحات و ضرب المثل ها

In The doldrums در لاک خود، پکر و دمق
In a bored Or depressed State کسل و افسرده
Mary has been in doldrums since her best friend moved away.
ماری از زمانیکه بهترین دوستش نقل مکان کرده است بسیار پکر …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سی و سوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

give somebody the ax: to fire somebody.
کسی را اخراج کردن.
Peter was not happy with sell and decided to take Bob the ax.
پیتر از میزان فروش خشنود نبود و تصمیم گرفت باب را اخراج کند.
break the news: …

دسته‌ها
اصطلاحات و ضرب المثل ها انگلیسی

بخش سی و دوم اصطلاحات و ضرب المثل ها

To get down off a high horse از خر شیطان پایین آمدن، دست از لجبازی برداشتن
To act like an ordinary person مثل شخص معمولی رفتار کردن
When Susan discovered that the young man who was trying to make conversation …