The sword of Damocles : اجل معلق
Any imminent danger: هر خطر قریب الوقوع
( a king seated one of his subjects underneath a sword that was hanging by a hair, in order to teach him the dangers a king …
ماه: مارس 2015
corporal: سرجوخه.
corporation limited (ltd): شرکت محدود.
corporation tax: مالیات بر شرکت ها.
correspondence: مراسلات، نامه نگاری.
cost allocation: تخصیص هزینه.
cost on living index: شاخص هزینه ی زندگی.
cost price: قیمت تمام شده.
counter offer: پیشنهاد متقابل.
counter duplicate: …
جو: barley
جوز:nut
چغندر: beet
چغندر قند: shugar beet.
ذرت: corn
ذرت بو داده: popcorn
ریحان: basil
روناس: madder
زردچوبه: turmeric
زرشک: barberry
زعفران: saffron
زنجبیل: ginger
زیتون: olive…
Diatribe: انتقاد تلخ.
Inhibition: بازداری، جلوگیری از بروز احساسات.
Fortuitous: اتفاقی.
Incoherent: گسسته، متناقض.
Ilk: نوع، گونه.
Prestigious: با اعتبار.
Placard: اعلان.
Integral: ضروری، کامل.
Remuneration: اجرت، پاداش.
Nominal : جزئی.…
To eat humble pie به عذر خواهی افتادن ، به غلط کردن افتادن :
To admit your error and apologize: اعتراف به اشتباه و عذر خواهی کردن
After his candidate had lost the election, the boastful campaign manager had to …
Domicile: خانه، اقامتگاه.
Meticulous: باریک بین، خیلی دقیق.
Elapse: منقضی شدن.
Lax: سهل انگار.
Sporadic: گاه گاهی.
Rash: عجول، بی احتیاط.
Conjecture: حدس زدن.
Obviate: رفع کردن.
Lurid: رنگ پریده.
Quip: کنایه، طعنه.…
…
consignment: محموله.
consumer goods: کالای مصرفی.
consumer relation department: دایره ی روابط عمومی مصرف کننده.
contract bond: سند قرضه ی قرارداد «جهت ضمانت».
contract guarantee: ضمانت قرارداد.
contracting: متعهد.
contractor: پیمانکار.
convention: عهد نامه.
conversion rate: نرخ تبدیل.
conviction: محکومیت.…
سلام بر مخاطبین عزیز،
امروز می خواهم داستانی را برای شما به اشتراک بگذارم که بسیاری از شما خاطرات زیادی با این داستان زیبا دارید.
نام کتاب: David Copperfield
نویسنده: Charles Dickens
این داستان در مورد پسر یتیمی است که …
Inundate: سیل زده کردن.
Fruitless: بیهوده.
Poignant: تند و تلخ، نیشدار.
Garbled: آشفته
Sanguine: خوشبین.
Phlegmatic: خونسرد.
Corroborate: تایید کردن.
Comprehensive: جامع.
Zealous: مشتاق.
Coerce: به زور وادار کردن.…