دسته‌ها
انگلیسی داستان های انگلیسی و ترجمه ی آنها به زبان فارسی زبان ها کتابخانه

داستان Big House (خانه ی بزرگ) به همراه ترجمه ی فارسی آن

درود بر عاشقان زبان بیاموز،
امروز هم با یک داستان انگلیسی کوتاه و بسیار جذاب و ترجمه ی آن در خدمت شما بزرگواران هستیم.
پس این شما و این هم داستان و ترجمه ی فارسیش

Big House

John lived with his mother in a rather big house.
جان با مادرش در یک خانه ی نسبتاً بزرگ زندگی می کردند.
when she died, the house became too big for him.
وقتی مادرش را از دست داد، خانه برایش خیلی بزرگ به نظر می رسید.
So he bought a smaller one in the next Street.
بنابر این او یک خانه ی کوچکتر در خیابان بعدی خرید.
There was a very nice old clock in his first house.
در خانه ی قبلیش، یک ساعت قدیمی بسیار زیبا وجود داشت.
When the men came to take his furniture to the new house, John thought: “I am not going to let them carry my beautiful old clock in their truck.
وقتی کارگرها آمدند تا اثاثیه را به خانه ی جدید ببرند، جان پیش خود فکر می کرد: “من به آنها اجازه نخواهم داد که ساعت قدیمی و بسیار زیبای من را با کامیون حمل کنند.
Perhaps they’ll break it, and then mending it Will be Very expensive.”
شاید آن را بشکنند و تعمیر آن بسیار گران خواهد بود.”
So he picked it up and began to carry it down the road.
او آن را برداشت و به سمت پایین جاده حرکت کرد.
It was heavy so he stopped two or three times to have a rest.
ساعت بسیار سنگین بود و به همین دلیل او ۲ یا ۳ بار برای استراحت توقف کرد.
Then Suddenly a small boy came along the road.
ناگهان، پسری به کنار جاده آمد.
He stopped and looked at John for a few Second.
او برای لحظه ای ایستاد و به جان نگاه کرد.
Then he said to John: “You’re a Stupid man, arent you?”
سپس به جان گفت: “تو آدم احمقی هستی، نیستی؟”
“Why don’t you buy a Watch like everybody else ?”
“چرا مثل سایر مردم یک ساعت مچی نمی خری؟”

vocabulary

to live: زندگی کردن.
mother: مادر.
rather: نسبتاً.
big: بزرگ.
house: خانه.
to die: مردن.
to become: شدن، به نظر رسیدن.
to buy: خریدن.
so: بنابر این.
smaller: کوچکتر.
next street: خیابان بعدی، خیابان بغل دستی.
nice: زیبا، قشنگ، شیک.
old: قدیمی.
clock: ساعت دیواری.
first: اول.
men: مردان، افراد.
to come: آمدن.
to take: بردن.
furniture: اثاثیه.
new house: خانه ی جدید.
to think: فکر کردن.
to let: اجازه دادن.
to carry: حمل کردن.
beautiful: زیبا.
truck: کامیون.
perhaps: شاید.
to break: شکستن.
to mend: تأمیر کردن.
expensive: گران.
to pick up: برداشتن، برداشتن و با خود به جایی بردن.
begin: شروع کردن.
down the road: پایین جاده.
heavy: سنگین.
to stop: ایستادن، متوقف شدن.
time: دفعه.
to have a rest: استراحت کردن.
suddenly: ناگهان، به یکباره، یهویی.
small: کوچک.
to come along: به کناری آمدن.
to look at: نگاه کردن.
a few second: چند ثانیه.
to say: گفتن.
stupid: احمق.
watch: ساعت مچی.
everybody else: همانند دیگران.

با هم، در کنار هم و برای هم تا فتح قله های افتخار

از داوود چوبینی

داوود چوبینی،
نابینا،
متولد 30/06/1367،
عاشق زبان انگلیسی و سایر زبان های خارجی،
مترجم زبان انگلیسی،
لیسانس مترجمی زبان انگلیسی،
متخصص در زمینه ی طراحی وبسایت،
در زمینه ی کامپیوتر دارای مدرک کد نویسی html و سیستم های مدیریت صفحات وب مثل wordpress،
مدارک در حوزه ی زبان: لیسانس مترجمی زبان انگلیسی، toefl، fce و مدرک advance proficiency از کانون زبان ایران.
راه های تماس:
آیدی اینستاگرام:
داوود چوبینی
ایمیل: d.d.choobiny@gmail.com
اسکایپ: davood.choofiny
شماره ی تماس: 09019934846
همچنین از طریق این شماره می توانید من را در شبکه های اجتماعی نیز بیابید.
شماره ثابت: +98-21-33-20-13-01

دیدگاهتان را بنویسید