ماه: می 2016
foist: قالب کردن، انداختن.
stigmatize: تهمت زدن، بی آبرو کردن، بد نام کردن.
capitulate: تسلیم شدن، سر فرود آوردن.
audacity: گستاخی، جسارت، بی پروایی.
tantalize: امید واهی دادن، آذار دادن.
retort: با تندی پاسخ دادن، با عصبانیت گفتن.
reticent: کم …
glib: زبان باز، چرب زبان.
homogenous: یک جور، مشابه، همگن، متجانس.
malleable: انعطاف پذیر، سر به راه.
legerdemain: طرح دستی، شعبده بازی، کلک بازی.
trend: گرایش، روند.
stagnant: راکد، کساد.
fatal: کشنده، مهلک، مصیبت بار.
passe: کهنه، قدیمی، از مد …
to bite off: بیش از توان خود مسؤولیتی را پذیرفتن، کاری را که فرا تر از توان شماست را به نتیجه رساندن.
توجه: این اصطلاح زمانی استفاده می شود که شما مسؤولیتی فراتر از توان خود و یا انجام کار …
to tear down: تخریب کردن، از بین بردن.
The construction company had to tear down the old hotel in order to build a new office building.
شرکت ساخت و ساز به منظور ساختن یک ساختمان اداری جدید مجبور به تخریب …
services: خدمات.
setback: رکود تجاری.
settle: تسویه.
settle somebody’s account: تسویه ی صورت حساب یک شخص.
settlement of a dispute: حل و فصل کردن اختلاف.
shares: سهام.
signature and referendum: امضا با کسب تکلیف.
signatury: امضا کننده.
social insurance fund: …
salesman: فروشنده.
sales representative: نماینده ی فروش.
sales tax: مالیات فروش.
scope: قلمرو.
second lieutenant: ستوان دوم.
seconds: کالا های مرجوعی.
securities: اوراق بهادار.
self determination: خودمختار، مستقل.
sergeant: گروهبان.
sergeant first class: استوار ککم.…