to tear down: تخریب کردن، از بین بردن.
The construction company had to tear down the old hotel in order to build a new office building.
شرکت ساخت و ساز به منظور ساختن یک ساختمان اداری جدید مجبور به تخریب هتل قدیمی شد.
The owners had to tear The house down after it burned down in a fire.
بعد از اینکه خانه در یک آتش سوزی به کلی سوخت، مالکان مجبور شدند آن را تخریب کنند.
to tear up: پاره کردن، ریز ریز کردن.
Didure tore up the letter angrily and threw all the pieces in to the trash can.
دیجر از عصبانیت نامه را ریز ریز کرد و خوده کاغز هایش را نیز در سطل آشغال ریخت.
He told the lawyer to tear the old contract up and then to prepare a new one.
او به وکیل گفت که قرارداد را پاره کند و مجدد قرارداد دیگری را تنظیم کند.
to go over: مورد قدر دانی واقع شدن، مورد پذیرش کسی قرار گرفتن، مرور کردن چیزی مثل درس و غیره.
توجه: این فعل همواره با قید well می آید.
The teacher’s organized lessons always go over well with her students.
معلمی که درس هایش دارای سازماندهی خاصی است به خوبی مورد پذیرش دانش آموزانش قرار می گیرد.
The comedian’s jokes weren’t going over well; The audience wasn’t laughing much at all. I think that the comedian should go over his material more carefully before each act.
جک های کمدین به گرمی مورد استقبال قرار نگرفت. حضار زیاد نمی خندیدند. من فکر می کنم که کمدین می بایست قبل از هر اجرا مطالب خود را مرور کند.
to run out of: تمام کردن.
We ran out of gas right in the middle of the main street in town.
ما دقیقاً در وسط خیابان اصلی دهکده با فقدان گاز رو به رو شدیم.
It’s dangerous to run out of water if you are in an isolated area.
اگر در یک مکان دور افتاده با فقدان آب رو به رو شوید بسیار خطرناک است.