دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتاد و چهارم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

qualm: دل نگرانی، دغدغه ی خاطر، عذاب وجدان.
expurgate: سانسور کردن، پیراستن.
begrudge: دریغ کردن.
artless: صاف و صادق، ناشیانه.
gratuity: انعام، پاداش.
manifest: آشکار، واضح، روشن، بدیهی.
delve: کاوش کردن، بررسی کردن، تحقیق کردن.
capricious: دمدمی مزاج، هوس باز.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتاد و سوم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

quandary: سردرگمی، تردید، شک.
callous: بی عاطفه، بی احساس، سنگدل، بیرحم.
expedient: مناسب، مقتضی، مصلحت آمیز.
negligible: بی اهمیت، ناچیز، قابل اغماض.
blase: دلزده، بی اعتنا، بی تفاوت.
ennui: خستگی، ملال، بی حوصلگی، پوچی.
comely: جذاب، قشنگ.
frenetic: پر هیجان، …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتاد و دوم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

propriety: درستی، رفتار صحیح.
advent: ظهور، ورود، پیدایش.
impious: بی دین، خدا نشناس، کافر.
proffer: پیشنهاد کردن، تقدیم کردن.
spate: موج، رگبار، هجوم.
shibboleth: شعار کهنه، عقیده ی پوسیده.
bogus: دروغی، جعلی، ساختگی، قلابی.
substantiate: اثبات کردن، ثابت کردن.
nutritive: …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتاد و یکم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

curry: چاپلوسی کردن، نظر کسی را به خود جلب کردن.
pall: بی مزه شدن، خسته کننده شدن.
succulent: آبدار، پر آب، گوشتی.
satiety: سیری، دلزدگی، اشباع.
intrinsic: ذاتی، درونی، لاینفک، باطنی.
potpourri: گزیده، گلچین.
sanction: تأیید کردن، تصویب کردن.
denote: …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتادم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

vapid: بی روح، ملال آور، کسل کننده.
unwieldy: دست و پا گیر، بد دست.
proximity: نزدیکی، مجاورت.
lassitude: سستی، بی حالی، رخوت، بی حوصله گی.
vitiate: ضایع کردن، تباه کردن.
augment: افزودن، زیاد کردن.
fatuous: احمق، احمقانه، ابله، ابلهانه.
contort: …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتاد و نهم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

rhetoric: بلاغت، لفاظی، سخنوری، حرافی.
clique: دار و دسته، فرقه، گروه، باند.
extol: تحسین کردن، ستودن.
mentor: مشاور، استاد، مرشد، مربی.
facile: آسان، فصیح، راحت، روان.
cant: زبان زرگری، زبان ویژه، بی مفهوم.
umbrage: رنجش، دلخوری.
magnanimous: بلند نظر، سخاوتمند.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتاد و هشتم لغات ۱۱۰۰ واژه

flay: پوست کندن، انتقاد کردن.
demeanor: رفتار، حالت.
delineation: توصیف، شرح، ترسیم، تسویر.
vindicate: توجیه کردن.
heinous: فجیع، شریر، تأثر آور.
turpitude: فساد.
infraction: قانون شکنی، تجاوز به حق دیگران.
callous: سنگدل، بی عاطفه.
redress: جبران کردن، اصلاح کردن.
vituperation: …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتاد و هفتم لغات ۱۱۰۰ واژه

saga: حماسه، داستان بلند.
belated: بی موقع، دیر هنگام.
decrepit: فرسوده، سالخورده، قراضه.
imperturbable: آرام، خونسرد.
vacillate: دو دل بودن، مردد بودن.
staunch: ثابت قدم، محکم، مصمم، قوی.
opprobrium: رسوایی، اهانت، فحش.
machiavellian: ترفند باز، حیله گرایانه.
unconscionable: نا معقول، …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتاد و ششم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

foist: قالب کردن، انداختن.
stigmatize: تهمت زدن، بی آبرو کردن، بد نام کردن.
capitulate: تسلیم شدن، سر فرود آوردن.
audacity: گستاخی، جسارت، بی پروایی.
tantalize: امید واهی دادن، آذار دادن.
retort: با تندی پاسخ دادن، با عصبانیت گفتن.
reticent: کم …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتاد و پنجم لغات ۱۱۰۰ واژه ی ضروری که باید بدانیم

glib: زبان باز، چرب زبان.
homogenous: یک جور، مشابه، همگن، متجانس.
malleable: انعطاف پذیر، سر به راه.
legerdemain: طرح دستی، شعبده بازی، کلک بازی.
trend: گرایش، روند.
stagnant: راکد، کساد.
fatal: کشنده، مهلک، مصیبت بار.
passe: کهنه، قدیمی، از مد …