trial: محاکمه و دادرسی.
trial by jury: محاکمه با حضور هیأت منصفه.
trial court: دادگاه بدوی.
trust property: اموال امانی، اموال امانتی.
trustee: امین، مدیر تصفیه، متولی.
trustee in bankruptcy: مدیر تصفیه.
uberrima fides of the utmost good faith: با …
دسته: واژگان
آشنایی با لغات تخصصی و لغات طبقه بندی شده
title: عنوان، مالکیت، سند مالکیت.
title deed: سند مالکیت.
tort: مسؤولیت مدنی، شبه جرم.
tort law of: قانون مسؤولیت مدنی.
tortious liability: مسؤولیت مدنی، ضمان قهری.
torture: شکنجه کردن، شکنجه.
trace a crime: ردیابی کردن یک جرم.
trade: داد و …
term implied in fact: شرط ضمنی موضوعی.
term implied in law: شرط ضمنی حکمی یا قانونی.
term subsidiary or collateral: شرط فرعی.
terminate: فسخ کردن، مختومه اعلام نمودن، خاتمه دادن.
termination: خاتمه، پایان.
termination of an offer: پایان ایجاب، انقضای …
suspense in: در حال تعلیق.
sustain: متحمل شدن، ابرام کردن، تأیید کردن.
synonymous: مترادف.
tacit: ضمنی، تلویحی.
tacit acceptance: قبول ضمنی.
tacit acquiescence: رضایت ضمنی، سکوت کاشف از رضا.
tacit agreement: توافق ضمنی.
take legal action: اقدام به دعوای حقوقی.…
sue: تحت پیگرد قرار دادن، تعقیب کردن.
suffer: تحمل کردن.
sufficient cause: دلیل کافی، دلیل قابل قبول.
suggest: پیشنهاد کردن.
suicide: خودکشی.
suit: دادگاهی، دعوی، ترافع.
sum due: وجه لازم التأدیه.
summary trial: محاکمه ی اختصاری.
summon: احضار کردن.
superior …
subject matter: موضوع مورد مطالعه.
subject matter of litigation: موضوع دعوی.
subject to a condition: مشروط به یک شرط.
submission: اظهاریه، لایحه، تسلیم.
submit: ارجاع کردن، اظهار نمودن.
subpoena: جلب کردن، احضار کردن، دستور جلب، احضاریه.
subscribe: پذیره نویسی.
subscribe …
statement of clime: دادخواست.
statements: اظهارات.
statute: قانون موضوعه.
statute barred debt: دین مشمول مرور زمان.
statute of limitations: قانون مرور زمان.
statutory corporation: شرکت قانونی.
statutory limitation: مجوز قانونی.
statutory restriction: محدودیت قانونی.
stay: توقیف کردن (دادرسی)، تعلیق.
stay …
social defence: دفاع اجتماعی.
social security: تأمین اجتماعی.
solemn ruling: حکم رسمی، تصمیم معتبر.
solicitor: مشاور حقوقی.
solus agreements: قراردادهای انحصاری.
solus ties: قراردادهای انحصاری.
solvency: استطاعت، ملائت، توانایی.
sort: نوع.
source: منبع، مأخذ.
special damages: جبران خسارت ویژه.
speciality …
share in: سهیم شدن در، شریک شدن در.
shares: سهام.
shop window: ویترین.
shop keeper: مغازه دار.
short coming: نقیصه، کوتاهی.
sign: امضا کردن.
signatory: امضا کننده.
signature: امضا.
signer: امضا کننده.
silence: سکوت.
signify: دلالت کردن.
silence of law: …
serve: ابلاغ کردن.
service: ابلاغ، خدمت.
services rendered: خدمات انجام شده.
set aside: کنار گذاشتن، لغو کردن، باطل کردن.
set off: تهاتر کردن.
set up: تعیین کردن.
settle: تصفیه حساب، حل و فصل کردن، فیصله دادن.
settlement: حل و فصل، …