term implied in fact: شرط ضمنی موضوعی.
term implied in law: شرط ضمنی حکمی یا قانونی.
term subsidiary or collateral: شرط فرعی.
terminate: فسخ کردن، مختومه اعلام نمودن، خاتمه دادن.
termination: خاتمه، پایان.
termination of an offer: پایان ایجاب، انقضای ایجاب.
terms implied in law: شروط ضمنی قانونی.
territorial: سرزمینی، محلی، داخلی.
testament: وصیتنامه.
testify: گواهی دادن، سوگند یاد نمودن.
testify an oath: شهادت دادن با قید سوگند.
text: متن، نص.
theft: سرقت، دزدی.
thief: دزد، سارق.
third party: شخص ثالث.
threat: تهدید نمودن، تهدید.
threat of force: تهدید به استفاده از زور.
threat unlawful violence: تهدید به خشونت غیر قانونی.
tie: بستگی.
time limit: مهلت.
دستهها