to look at: نگاه کردن به چیزی، توجه خود را به جایی یا چیزی جلب کردن.
The teacher told us to look at the blackboard and not at our books.
معلم به ما گفت که به تخته سیاه نگاه کنیم و به کتاب هایمان کاری نداشته باشیم.
to look for: پیدا کردن چیزی یا شخصی، جست و جو کردن، دنبال کسی یا چیزی گشتن.
He’s spent over an hour looking for the pen that he lost.
او یک ساعت وقت خود را صرف پیدا کردن خودکاری کرد که گمش کرده بود.
توجه: در زبان انگلیسی pen به معنای خودکار و pencil به معنای مداد می باشد. متأسفانه این ۲ در برخی از مدارس و توسط برخی از معلمان همیشه گرامی به اشتباه به دانش آموزان آموزش داده می شود.
So there you are.
We’ve looked all over for you.
بفرمایید. ما همه جا را دنبالت گشتیم.
to tire out, to wear out: هر ۲ فعل مرکب به معنای خسته کردن کسی به وسیله ی کاری یا چیزی می باشد.
The hot weather tired out the runners in the marathon.
گرمای هوا دونده گان دوی ماراتن را خسته کرد.
Does studying for final exams wear you out? It makes me feel worn out.
آیا مطالعه برای امتحانات پایان ترم باعث خستگی شما می شود. من که احساس می کنم این امر مرا به ستوه آورده است.
to call on: کسی را صدا زدن، به ملاقات کسی رفتن.
توجه: وقتی call on به معنای سر زدن و یا همان ملاقات کردن به کار می رود به جای call on می توان از اصطلاح دیگری به نام drop in on بهره جست.
Jose didn’t know the answer when the teacher called on him.
وقتی معلم هوزی را صدا کرد او پاسخ سؤال را نمی دانست.
Last night several friends called on us at our home.
دیشب بسیاری از دوستانم برای ملاقات به منزل ما آمدند.
دستهها