درود بر شما عاشقان و همراهان همیشگی زبان بیاموز،
امروز با یک داستان انگلیسی کوتاه و ترجمه ی فارسی آن در خدمت شما بزرگواران هستیم.
Drinking Milk Is Dangerous
George Was Sixty years old, and he Was ill.
جرج مردی شصت ساله و بیمار بود.
He Was always tired, and his face Was always Very red.
او همیشه خسته و صورتش به شدت قرمز بود.
He did not like doctors, but last month his wife said to him, “don’t be Stupid, George.’
او از دکترها خوشش نمی آمد، اما ماه گذشته همسرش به او گفت: “جرج، احمق نشو.
Go and See Doctor.”
برو پیش دکتر.”
George said, “No,”
جرج گفت: “نه.”
but last Weekhe Was Worse, and he Went to the doctor.
اما هفته ی گذشته بدتر شد و پیش دکتر رفت.
Dr. Brown examined him and then Said to him “You drink too much.
دکتر براون او را معاینه کرد و به او گفت: “شما خیلی می نوشید.
Stop drinking Whisky, and drink milk.”
نوشیدن ویسکی را کنار بگذارید و شیر بنوشید.”
George liked Whisky, and he did not like milk.
جرج ویسکی دوست داشت و از شیر خوشش نمی آمد.
“I’m not a baby ” he always Said to his Wife.
او همیشه به همسرش می گفت: “من بچه نیستم.”
Now he looked at Dr. Brown and said, “But drinking milk is dangerous, doctor.”
جرج نگاهی به دکتر براون انداخت و گفت: “دکتر، نوشیدن شیر خطرناک است.”
The doctor laughed and said, “Dangerous?
پزشک لبخندی زد و گفت: “خطرناک است؟!
How can drinking milk be dangerous?”
نوشیدن شیر چه طور می تواند خطری داشته باشد؟”
“Well, doctor,” George said, it killed one of my best friends last year.”
جرج گفت: “خب دکتر، سال گذشته ، شیر یکی از بهترین دوستان من را کشت.”
The doctor laughed again and Said, “How did it do that?”
پزشک دوباره لبخندی زد و گفت: “چه طور شیر چنین کاری کرد؟”
“The cow fell on him.” George said.
جرج گفت: “گاو رویش افتاد.”
vocabulary
ill: بیمار.
tired: خسته.
face: صورت.
red: قرمز.
like: خوش آمدن از چیزی، دوست داشتن.
last month: ماه گذشته.
wife: همسر.
don’t be stupid: احمق نش..
last week: هفته ی گذشته.
worse: بدتر.
to examine: معاینه کردن.
to drink: نوشیدن.
whisky: ویسکی، نوعی نوشیدنی الکلی.
milk: شیر.
baby: نوزاد، بچه.
to look at: نگاه کردن به کسی یا چیزی.
dangerous: خطرناک.
to laugh: خندیدن.
to kill: کشتن.
last year: سال گذشته.
to fall on: افتادن روی چیزی.
cow: گاو.
با هم، در کنار هم و برای هم تا فتح قله های افتخار