دسته‌ها
انگلیسی داستان های انگلیسی و ترجمه ی آنها به زبان فارسی زبان ها کتابخانه

داستان I Put It On (من سوار آن می شوم) به همراه ترجمه ی فارسی آن

درود خدمت شما همراهان و عاشقان زبان بیاموز،
در ادامه ی سری داستانهای انگلیسی و ترجمه ی آنها، امروز با داستانی بسیار جذاب در خدمت شما عزیزان هستیم.
قطعاً نظرات، پیشنهادات و انتقادات شما در خصوص این سری مطالب و سایر موضوعات سایت، می تواند در بالا بردن سطح کیفی مطالب به ما کمک شایانی بکند.

I Put It On

Fred Works in a factory.
فرِد در یک کارخانه کار می کند.
He does not have a Wife and he gets quite a lot of money every Week.
او همسری ندارد و هر هفته پول خوبی به دست می آورد.
He loves cars and has a new one every year.
او به ماشین ها علاقمند است و هر ساله یک ماشین جدید می خرد.
He likes driving Very fast, and he always buys Small, fast, red cars.
وی رانندگی با سرعت بالا را دوست دارد و همیشه ماشین های کوچک، سریع و قرمز را تهیه می کند.
He Sometimes takes his mother Out in them, and then She always Says: “But, Fred, why do you drive these cars?
فرِد بعضی از وقت ها مادر خود را با آن به بیرون می برد و مادرش همیشه می گوید: “ولی فرِد، چرا تو با این ماشین ها رانندگی می کنی؟
We’re almost sitting on the road!”
انگار که ما روی جاده نشسته ایم!”
When Fred laughs and is happly.
در آن هنگام فرد خوشحال بود و می خندید.
He likes being Very near the road.
او نزدیک به جاده بودن را دوست داشت.
Fred is Very tall and Very fat.
فرِد خیلی چاق و بلند قد است .
Last Week he came out of a shop and Went to his car.
هفته ی گذشته، او از یک فروشگاه بیرون آمد و به سمت ماشین خود رفت.
There was a small boy near it.
نزدیک آن یک پسر کوچک قرار داشت.
He was looking at the beautiful red car.
او در حال نگاه کردن به ماشین قرمز کوچک بود.
Then he looked up and Saw Fred.
در آن هنگام سرش را بالا گرفت و به فرد نگریست.
“How do you get into that Small car?” he asked him.
پسر از وی پرسید: “چگونه وارد آن ماشین کوچک می شوی؟؟”
Fred laughed and said, “I don’t get into it.
فرِد خندید و گفت: “من داخل آن نمی شوم.
I put it on.”
روی آن سوار می شوم.”

vocabulary

to work: کار کردن.
factory: کارخانه.
wife: همسر.
quite: کاملاً.
a lot of: زیاد.
money: پول.
every week: هر هفته.
to get: به دست آوردن.
to love: دوست داشتن، عاشقانه دوست داشتن، عشق ورزیدن.
car: ماشین.
new: جدید.
every year: هر سال.
to like: دوست داشتن.
driving: رانندگی.
very: خیلی.
fast: سریع.
always: همیشه.
to buy: خریدن، تهیه کردن.
small: کوچک.
red: قرمز.
sometimes: بعضی از اوقات.
to take out: بیرون رفتن یا بردن.
mother: مادر.
to say: گفتن.
but: اما.
why: چرا.
to drive: رانندگی کردن.
almost: تقریباً، انگار.
to sit: نشستن.
road: جاده.
when: در آن موقع.
to laugh: خندیدن.
happly: شادان.
near: نزدیک.
tall: کسی که قد بلندی دارد.
fat: چاغ.
last week: هفته ی گذشته.
to come out: بیرون آمدن.
shop: مغازه، فروشگاه.
to go to: وارد جایی شدن.
boy: پسر.
to look at: خیره شدن، نگاه کردن به جایی.
beautiful: زیبا.
to look up: به بالا نگریستن، به بالا نگاه کردن، سر خود را بالا آوردن به قصد نگاه به کسی یا چیزی.
to see: نگاه کردن.
to get into: وارد جایی شدن.
to ask: پرسیدن.
to put something on: سوار چیزی شدن.

با هم، در کنار هم و برای هم تا فتح قله های افتخار

از داوود چوبینی

داوود چوبینی،
نابینا،
متولد 30/06/1367،
عاشق زبان انگلیسی و سایر زبان های خارجی،
مترجم زبان انگلیسی،
لیسانس مترجمی زبان انگلیسی،
متخصص در زمینه ی طراحی وبسایت،
در زمینه ی کامپیوتر دارای مدرک کد نویسی html و سیستم های مدیریت صفحات وب مثل wordpress،
مدارک در حوزه ی زبان: لیسانس مترجمی زبان انگلیسی، toefl، fce و مدرک advance proficiency از کانون زبان ایران.
راه های تماس:
آیدی اینستاگرام:
داوود چوبینی
ایمیل: d.d.choobiny@gmail.com
اسکایپ: davood.choofiny
شماره ی تماس: 09019934846
همچنین از طریق این شماره می توانید من را در شبکه های اجتماعی نیز بیابید.
شماره ثابت: +98-21-33-20-13-01

دیدگاهتان را بنویسید