دسته‌ها
انگلیسی داستان های انگلیسی و ترجمه ی آنها به زبان فارسی زبان ها کتابخانه

داستان I Can Never Find Shoes For My Feet (من هرگز نمی توانم برای سایز پایم کفش پیدا کنم) به همراه ترجمه ی فارسی آن

درود بر عاشقان زبان بیاموز،
امیدوارم سال جدید، سالی پر از شادی و خیر و برکت برای تمام مردم دنیا باشد.
از ته قلبم حادثه ی طبیعی رخ داده در استانهای گلستان، ایلام، لرستان، فارس و خوزستان بزرگ را به تمامی مردم سرزمینم، به خصوص مردم این استانها تصلیت عرض می کنم.
امیدوارم دولت مردان این مرز و بوم به اندازه ی شعارهایشان عمل هم بکنند.
مدتها بود که داستان انگلیسی به همراه ترجمه ی فارسی آن رو براتون قرار نداده بودم.
امیدوارم امسال بیشتر از این در این حوزه در خدمت شما بزرگواران باشم.
خب در سال جدید استارت کار رو با داستان I Can Never Find Shoes For My Feet خواهیم زد.

I Can Never Find Shoes For My Feet

I can never find shoes for my feet.
من هرگز نمی توانم برای سایز پایم کفش پیدا کنم.
One of Harry’s feet was bigger than the other.
یکی از پاهای هری از دیگری بزرگ تر بود.
“I can never find boots and shoes for my feet.” he Said to his friend Dick.
او به دوستش دیک گفت: “من هرگز نمی توانم چکمه یا کفشی برای پاهایم پیدا کنم.”
“Why don’t you go to a shoemaker?” Dick Said.
دیک گفت: “چرا پیش یک کفاش نمی روی؟
A good One can make you the right Shoes ”
یک کفاش خوب می تواند کفش خوبی برای شما درست کند.”
“I’ve never been to a shoemaker.” Harry said.
هری گفت: “من هرگز یک کفاش نداشته ام.
Aren’t they Very expensive?”
آیا آن ها گران نیستند.”
“No,” Dick said,
دیک گفت: “نه.”
“Some of them arent.
” بعضی از آنها گران نیستند.
There’s a good one in our Village, and he’s quite cheap.
یکی از کفاشان خوب در روستای ما است و کاملا ارزان می باشد.
Here’s his address.”
این آدرسش هست.”
He wrote something on a piece of paper and gave it to Harry.
او چیزی روی یک تکه کاغذ نوشت و به هری داد.
Harry Went to the shoemaker in Dick’s Village a few days later, and the shoemaker made him Some Shoes.
چند روز بعد هری به کفاشی روستای دیک رفت و کفاش برای او کفشی درست کرد.
Harry Went to the shop again a Week later and looked at the shoes.
هری یک هفته بعد برای دیدن کفشش دوباره به فروشگاه رفت.
Then he said to the shoemaker angrily: “You’re a silly man!
در آن هنگام با عصبانیت به کفاش گفت: “شما مرد نادانی هستید!”
I said: “Make one shoe bigger than the other.
من گفتم: “یکی از کفش ها را بزرگتر از دیگری درست کن.
but you’ve made one Smaller than the other!”
اما شما یکی را کوچکتر از دیگری درست کرده اید!”

Vocabulary

boot: چکمه.
shoemaker: کفاش.
expensive: گران.
cheap: ارزان.
quite: کاملاً.
shop: فروشگاه.
a week later: یک هفته بعد.
silly man: مرد نادان.
angrily: با عصبانیت.

با هم، در کنار هم و برای هم تا فتح قله های افتخار

از داوود چوبینی

داوود چوبینی،
نابینا،
متولد 30/06/1367،
عاشق زبان انگلیسی و سایر زبان های خارجی،
مترجم زبان انگلیسی،
لیسانس مترجمی زبان انگلیسی،
متخصص در زمینه ی طراحی وبسایت،
در زمینه ی کامپیوتر دارای مدرک کد نویسی html و سیستم های مدیریت صفحات وب مثل wordpress،
مدارک در حوزه ی زبان: لیسانس مترجمی زبان انگلیسی، toefl، fce و مدرک advance proficiency از کانون زبان ایران.
راه های تماس:
آیدی اینستاگرام:
داوود چوبینی
ایمیل: d.d.choobiny@gmail.com
اسکایپ: davood.choofiny
شماره ی تماس: 09019934846
همچنین از طریق این شماره می توانید من را در شبکه های اجتماعی نیز بیابید.
شماره ثابت: +98-21-33-20-13-01

دیدگاهتان را بنویسید