Get (hold of ) the wrong end of the stick: اشتباه کردن ، پندار نادرست داشتن ، گول خوردن
Bark up the wrong tree: اشتباه کردن ، نسبت بیجا دادن
Make a mistake: اشتباه کردن در انتخاب چیزی
Come to the wrong shop: اشتباه کردن ، اشتباهی به جایی رفتن ، کسی را عوضی گرفتن
Get /take/ the wrong sow by the ear: اشتباه کردن ، برداشت نادرست ، حمله یا سرزنش اشتباهی به کسی
Slip of the tongue /pen: اشتباه لفظی / نگارشی
To have a poor /good appetite: اشتها نداشتن /داشتن
To spoil one’s appetite: اشتها را کور خواهد کرد
1. Shed tears 2. Pipe one’s eye: اشک ریختن ، گریه و زاری کردن
1. To raise difficulties 2. To create obstacles: اشکال تراشی کردن
دستهها