دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش دوازدهم لغات 1100 واژه

Disparage: بی اعتبار کردن.

Laudable: قابل ستایش.

Fiasco: ناکامی.

Masticate: جویدن.

Eschew: اجتناب کردن.

Quell: سرکوب کردن.

Voluble: پر حرف.

Confidant: رازدار.

Obsolescence: از مد افتادن.

Dubious: مشکوک.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش یازدهم لغات 1100 واژه

Affluent: ثروتمند.

Feasible: امکانپذیر.

Discern: تشخیص دادن.

SALLY: یورش.

CONSTERNATION: بهت و هیرت.

PRECOCIOUS: باهوش، زودرس.

PERFUNCTORY: سرسری.

CHAGRIN: اندوه.

PERVERSE: گمراه.

DERIDE: تمسخر کردن.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش دهم لغات 1100 واژه

Egregious: فاحش، افتضاح آور.

Distraught: پریشان، آشفته.

Duplicity: دورویی، حیله گری.

Acrimonious: زننده.

Paucity: اندک.

Elicit: بیرون کشیدن.

Pernicious: زیان آور.

Tolerate: تحمل کردن.

Construe: استنباط کردن.

Impunity: مصونیت.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش نهم لغات 1100 واژه

Rampant: شایع.

Inane: تهی.

Ethics: اصول اخلاقی.

Concur: موافق بودن.

Clandestine: مخفی.

Flagrant: وقیح، زشت. Admonish: نصیحت کردن.

Duress: اجبار.

Culprit: مقصر.

Inexorable: سنگدل.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هشتم لغات 1100 واژه

Tangible: ملموس.

Laceration: جراحت.

Castigate: تنبیه کردن.

Sordid: کثیف.

Octogenarian: هشتاد ساله.

Solace: آرامش.

Aspirant: آرزومند.

Dregs: چیز پست و بی ارزش.

Frenzy: دیوانگی.

Scurrilous: ناسزا گو.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش هفتم لغات 1100 واژه

ALACRITY ؛ چابکی.

DISDAIN ؛ تحقیر کردن.

BELLIGERENT ؛ جنگجو.

INTIMIDATE ؛ ترساندن.

FEINT ؛ عمل فریبنده.

PUGNACIOUS ؛ ستیزه گر.

PROMULGATE ؛ اعلام کردن.

BRASH ؛ گستاخ.

SCOFF ؛ تمسخر کردن.

belittle: دست کم گرفتن.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش ششم لغات 1100 واژه

ominous: شوم، تهدید آمیز.
tremulous: لرزان، بیمناک.
repudiate: رد کردن، نپذیرفتن.
cessation: وقفه، توقف، پایان.
bristle: سیخ شدن، میخکوب کردن یا شدن.
euphemism: حسن تعبیر.
mundane: پیش پا افتاده، معمولی.
incongruous: نامناسب، نا متجانس.
condolence: تسلیت.
stipulate: قید کردن.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش پنجم لغات 1100 واژه

loathe: انزجار داشتن، متنفر بودن.
reprimand: سرزنش کردن.
lackluster: ملالآور، ناخوش آیند.
caustic: طعنه آمیز، نیشدار.
wrest: چیزی را به زور از چنگ کسی در آوردن، کنترل اوضاع را به دست گرفتن.
infamous: بد نام، رسوا.
jostle: تنه زدن، آرنج …

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش چهارم لغات 1100 واژه

pretext: بهانه، عذر، دستاویز.
fabricate: از پیش ساختن، داستانی را به هم بافتن.
adroit: ماهر، زرنگ.
gesticulate: با ایما و اشاره سخن گفتن.
vigilant: هوشیار، بیدار، آگاه.
avid: مشتاق.
cajole: متقاعد کردن.
rudimentary: ابتدایی، مقدماتی.
enhance: افزایش دادن، بالا بردن.…

دسته‌ها
انگلیسی لغات 1100 واژه واژگان

بخش سوم لغات 1100 واژه

laconic: مختصر.
throng: خیل عضیم جمعیت، گروهی از مردم.
intrepid: شجاع، با جرإت.
accost: سر صحبت را باز کردن.
reticent: کم حرف، ساکت.
furtive: پنهانی، یواشکی، مخفیانه.
felon: تبه کار، جنایت کار.
plethora: انبوهی از، تعداد زیادی از، گروهی از.…