to take out: در آوردن، با کسی ملاقات داشتن.
توجه: در مورد معنای دوم 2 نکته باید ذکر گردد.
اولاً با کسی ملاقات داشتن بر اساس این فعل ملاقات یک دوست دختر و یا یک دوست پسر جهت آشنایی و ازدواج احتمالی منظور می باشد.
ثانیاً در ارتباط با معنای دوم می توان به جای take out از فعل to go out with استفاده کرد.
Students, take out your books and open them to page twelve.
دانش آموزان کتاب های خود را بیرون آورده و صفحه ی 12 را باز کنید.
Did you take Sue out last night?
آیا سو را دیشب ملاقات کردی؟
No, She couldn’t go out with me.
نه، او نتوانست سر قرار برسد.
to take part in: شرکت داشتن و یا کردن.
توجه: به جای این فعل می توان از to be in on نیز بهره جست.
Martin was sick and could not take part in the meeting yesterday.
مارتین مریض بود و نتوانست در جلسه ی دیروز شرکت کند.
I didn’t want to be in on their argument, so I remained silent.
نمی خواستم در جر و بحثشان شرکت کنم پس بنابر این سکوت کردم.
to look up: به جست و جوی مطالب در لغت نامه، کتاب، دفترچه ی تلفن و نظایر اینها پرداختن.
Ellen suggested that we look up Lee’s telephone number in the directory.
آلن به ما پیشنهاد کرد که در دفترچه ی تلفن دنبال شماره تلفن لی بگردیم.
to wait on: پذیرایی کردن یا شدن.
The restaurant waitress asked us,
“Has anyone waited on you yet?”
پیشخدمت زن رستوران از ما پرسید،
“آیا از شما پذیرایی کرده اند؟”
to take a trip: به سفر رفتن، مسافرت کردن.
I’m so busy at work that I have no time to take a trip.
آنقدر مشغله ی کاری دارم که حتی فرصت رفتن به یک مسافرت را هم ندارم.
دستهها