to stand up: بلند شدن، از جای خود برخاستن.
When the president entered the room, everyone stood up.
وقتی رئیس جمهور وارد سالن شد، همه از جای خود برخاستند.
to sit down: نشستن.
توجه: به جای این اصطلاح می توان از take a seat نیز بهره برد.
We sat down on the park bench and watched the children play.
ما بر روی نیمکت نشستیم و نظاره گر بازی بچه ها در پارک شدیم.
There aren’t any more chairs, but you can take a seat on the floor.
جای خالی دیگری نیست اما شما می توانید روی زمین بنشینید.
to get along with: همراه شدن، اخت شدن، جفت شدن، سازگار شدن.
توجه: به جای این اصطلاح می توان از get on with نیز استفاده کرد.
Terry isn’t getting along with her new roommate. They argue constantly.
تری هنوز نتوانسته اس که با هم اتاقی خود اخت شود. آنها همواره در حال جر و بحث با یکدیگر هستند.
to make a difference to: مهم بودن، تفاوت داشتن.
It makes a big difference to me whether he likes the food i serve.
اینکه آیا او از غذایی که من پخته بودن خوشش آمد یا خیر از اهمیت زیادی برای من برخوردار است.
دستهها