I like his impudence: بنازم به این رو
۱٫ What brazen cheek ! 2. I like your impudence: بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی )
My heart sank into my boots: بند دلم پاره شد ( وحشت کردن )
Pick on someone /something: بند کردن به کسی ، گیر دادن به چیزی
To give off a bad ( foul ) smell /odour: بوی گند دادن
Go to one’s long home /rest: به آرامگاه ابدی رفتن
To get one’s wish: به آرزوی خود رسیدن
Pass beyond the veil: به آن دنیا رفتن ، مردن
In difference to public opinion: به احترام افکار عمومی
Mum is the word: به احدی نگو / از من نشنیده بگیر
دستهها