undermine: از بین بردن.
undertake: تعهد نمودن.
undertaking: تعهد، التزام.
undismissable attorney: وکیل بلاعزل، وکالت بلاعزل.
undue debt: بدهی موعد نرسیده.
undue influence: اعمال نفوذ ناروا.
unenforceable: غیر قابل اجرا.
unfair: غیر عادلانه، غیر منصفانه.
unforeseen event: حادثه ی پیشبینی نشده.
unfounded clime: ادعای واهی، ادعای بی اساس.
uniform: یکنواخت، همشکل.
unilateral: یکجانبه، یکطرفه.
unilateral contract: قرارداد یکجانبه.
unilateral mistake: اشتباه یکجانبه.
unintentional: غیر عمدی.
unique: منحصر به فرد.
United Nations: سازمان ملل متحد.
unjust: ناعادلانه، ناروا.
unjust in reachment: دارا شدن غیر عادلانه.
unlawful: غیر قانونی، غیر مشروع.
دستهها