habitual residence: اقامتگاه عادی.
harm: آسیب رساندن، آسیب یا صدمه.
harmful: مضر.
harmless to hold: بریءِ الضمه داشتن، مصون داشتن.
harsh: سخت، مشکل.
harsh contract: قرارداد تحمیلی، قرارداد غیر عادلانه.
hear: رسیدگی کردن، استماع نمودن.
hearing: رسیدگی، استماع، جلسه ی رسیدگی.
hearsy: شایعه، مسموعات.
hearsay testimony: شهادت به استماع مسموعات.
heir: وارث.
held: نظر، تصمیم، رأی.
hereditaments: ارثیه.
high court: دادگاه عالی.
high seas: دریای آزاد.
hijacking: دزدی، هواپیما ربایی.
hire: اجاره کردن، استخدام کردن، کرایه دادن یا کردن.
hire purchase: اجاره با حق خرید، اجاره به شرط تملیک.
hold: نظر دادن، رأی دادن.
hold in trust: به امانت نگه داشتن.
دستهها