bare promise: تعهد بلاعوض و مجانی.
bargain: معامله کردن، چانه زدن در معامله.
bargainee: خریدار، مشتری.
bargainer: فروشنده، بایع.
barred: ممنوع از اقامه.
barred by the limitation act: ممنوع شده توسط قانون مرور زمان.
barrier: سد یا منع قانونی.
basic elements: عناصر اساسی.
battery: ضرب و جرح.
bearer: حامل.
beforehand: از قبل.
be half of: از جانب، وکالتاً، نیابتاً.
be half on: از جانب، وکالتاً، نیابتاً.
be half on his own: اصالتاً.
beneficial contract of service: قرارداد خدمات انتفاعی.
beneficiary: ذی نفع، متعهدٌ له.
benefit: منتفع شدن، منتفع کردن، بهره، امتیاز، منفعت.
bigamy: تعدد زوجات، مرد دارای چند زن.
bilateral: دو جانبه.
bilateral contract: عقد معاوضی، قرارداد دو جانبه.
دستهها