ambiguity: ابهام.
ambiguous: مبهم.
amount to: منجر شدن به، محسوب شدن.
annuity: حقوق یا مقرری سالیانه، مستمری سالیانه.
annul: فسخ کردن.
anormalous: غیر عادی، خلاف قاعده.
anticipation: ایفای تعهد قبل از موعد، پرداخت قبل از سررسید.
anticipatory breach of a contract: نقض فرضی قرارداد.
apostasy: ارتداد، از دین برگشتن.
appeal: پژوهش خواستن، فرجام خواستن، استیناف دادن.
appeal court: دادگاه پژوهش، دادگاه استیناف.
appear: حاضر شدن در دعوی.
appease: فرو نشاندن.
appellant: پژوهش خواه.
appellee: پژوهش خوانده.
applicability: قابلیت اجرا.
applicable: قابل اجرا.
applicant: خواهان.
apply: اعمال کردن، مصداق داشتن.
application: اعمال، مصداق.
دستهها