obligor: متعهد.
obsence: قبیح، خلاف اخلاق.
obstruction of justice: ممانعت از اجرای حق.
obtain: به دست آوردن، احراز نمودن.
obtaining property: تحصیل مال غیر.
occupied territory: سرزمین اشغال شده.
occur: اتفاق افتادن، رخ دادن.
occurance: واقعه، رویداد، حادثه.
of soundmind: عاقل.
of unsoundmind: مختل المشاعر.
offence: جرم، بزه، تخلف.
offender: مجرم، متخلف، مقصر.
offensive: تهاجمی.
offer: پیشنهاد کردن، ایجاب.
offer and acceptance: ایجاب و قبول.
offer to buy: ایجاب خرید.
offer to sell: ایجاب فروش.
offeree: ایجاب شونده، مخاطب ایجاب، طرف ایجاب.
offeror: ایجاب کننده، پیشنهاد کننده.
official: رسمی، تشریفات.
دستهها