due: موعد رسید، لازم التأدیه، ضروری، لازم.
due care: مراقبت لازم.
due date: سررسید.
duress: اکراه، اجبار.
duress of goods: تهدید به کالا، تهدید مالی.
duress to person: تهدید نسبت به شخص.
duty: وظیفه.
earn: سزاوار بودن، به دست آوردن.
earnest money: پیش پرداخت، بیعانه.
easement: حق ارتفاق.
economic duress: تهدید اقتصادی، اکراه مالی.
effect: اثر، نفوذ و اعتبار.
effect to give to: تنفیذ کردن، اعتبار بخشیدن.
effect in: نافذ، معتبر.
effective: نافذ، معتبر، مؤثر.
effectual: مؤثر، دارای نتیجه.
efficient cause: علت نزدیک، علت مؤثر.
ejectment: دعوی تصرف عدوانی، دعوی یا رفع مزاحمت.
elements of contract: عناصر قرارداد.
elements of crime: عناصر جرم.
دستهها