confine: محدود کردن، محبوس کردن.
confiscate: توقیف کردن، ضبط کردن.
conflict of criminal law: تعارض قوانین جزایی.
conform: منطبق بودن.
confront: مواجهه دادن (درمورد شاهد و متهم)، رو به رو کردن، رو به رو شدن.
confrontation: رویارویی، مواجهه.
conquest: تصرف.
consensus: اجماع یا اتفاق آراء.
consensus at item: توافق در موضوع معین.
consensus of mind: اجماع قصد و رضای طرفین عقد.
consent: رضایت دادن، رضا دادن، رضایت.
consequence: نتیجه، اثر.
consideration: عوض.
consign: ارسال کردن (درمورد کالا).
consist of: تشکیل شدن از.
conspiracy: تبانی، توطئه.
constant: مستمر، مداوم.
constituent elements of the crime: عناصر تشکیل دهنده ی جرم.
constitute: تشکیل دادن.
constituting: تشکیل دهنده، سازنده.
دستهها