communicate: ابلاغ کردن، اطلاع دادن.
communication: ارتباط، مراوده، اطلاعات.
compact: پیمان، موافقتنامه.
company: شرکت.
compel: وادار کردن، مجبور کردن.
compelling evidence: دلایل موجه، مدارک قانع کننده.
compensate: جبران کردن، قرامت دادن.
compensation: قرامت، جبران خسارت.
competence: صلاحیت.
competent: صالح.
complain: شکایت کردن، دادخواهی کردن.
complaining party: شاکی، مدعی.
complaint: دادخواست، شکواییه، عرض حال.
complete defence: دفاع کامل.
complicate: پیچیده بودن، پیچیده ساختن.
complicity: شرکت در جرم.
comply with: مطابق بودن با، اطاعت کردن، تن در دادن.
composition agreement: قرارداد ارفاقی.
composition deed: قرارداد ارفاقی میان بدهکاران یا ورشکسته با دیان.
compromise: سازش کردن، مصالحه نمودن.
دستهها