to have one’s way: حرف خود را به کرسی نشاندن.
توجه: به جای این اصطلاح می توان از to get one’s way نیز استفاده کرد.
My brother always wants to have his way, but this time our parents said that …
ماه: آوریل 2016
pay at tenor: پرداخت در موعد سررسید.
pay by installments: پرداخت اقساطی.
pay in advance: پیش پرداخت کردن، پیش پرداخت.
payable in arrears: قابل پرداخت در سررسید.
payment in cash: پرداخت نقدی.
payment in kind: پرداخت جنسی.
payments: دیون.
penal …
pacta sunt servanda rule: قاعده ی الزام آور بودن.
par value foreign currencies: نرخ برابری پول های خارجی.
par value or face value: ارزش صوری.
paragraph: بند.
part: بخش.
particulars of children: مشخصات فرزندان.
party: کشور طرف.
past due: معوقه.…
out of stock: عدم موجودی.
outstanding: معوقه.
outstanding balance: مانده معوقه.
outstanding payment: پرداخت معوقه.
overall average score: معدل کل.
overdraft: اضافه برداشت از حساب جاری.
overdrawn account: حساب باقی مانده.
overdue goods: کالای تحویل داده نشده.
overdue payment, overdue …
non profit organization: سازمان غیر انتفاعی.
notification: ابلاغ، اعلام.
notify: به اطلاع رساندن.
occupational group: رسته.
office of the public prosecutor: دادسرا.
on behalf of: از طرف.
open credit: اعتبار نامحدود.
open policy: بیمه نامه ی نامحدود.
order check: چک …
abjure: صرف نظر کردن، کنار گذاشتن.
reproach: سرزنش کردن، مؤاخذه کردن.
penitent: توبه کار، پشیمان.
evanescent: زود گذر، گذرا، نا پایدار.
tantamount: برابر، معادل، در حکم، به منزله ی.
propensity: تمایل، مد، گرایش.
wary: مراقب، محتاط، مواظب.
allay: آرام کردن، …
complacent: مغرور، بیخیال، رضایت مند.
somber: غم انگیز، افسرده.
debilitate: ضعیف کردن، ناتوان ساختن.
impetuous: شتاب زده، عجولانه.
occult: غیبی، مرموز، ماوراءِ طبیعت.
discreet: دقیق، محتاط.
foment: بر انگیختن، دامن زدن، ایجاد کردن.
glean: جمع کردن، به دست آوردن.
quarry: …
به نام خالق هستی و با درود به عاشقان زبان بیاموز،
در ادامه ی تغیر و تحولات سایت بر آن شدیم تا کانالی تحت عنوان زبان بیاموز را در نرم افزار محبوب telegram راه اندازی کنیم.
در این کانال شما …