Profound: عمیق، ژرف.
Alleviate: آرام کردن، کم کردن.
Prodigious: هیرت آور، غیر عادی.
Expedite: انجام دادن، اجرا کردن.
Celerity: سرعت.
Usurp: غصب کردن، به زور گرفتن.
Paltry: چیز ناچیز، جزیی.
Condone: اغماض کردن، بخشیدن.
Trivial: جزیی، ناچیز.
Bizarre: عجیب و …
ماه: نوامبر 2015
Strident: گوش خراش.
Concomitant: همراه، ملازم.
Lassitude: سستی، بی میلی.
Deleterious: زیان آور.
Efficacy: اثر، تاثیر.
Dissent: اختلاف عقیده داشتن، نفاق داشتن.
Ferment: بر انگیزاندن، جوش و خروش.
Attenuated: ضعیف کردن، نازک کردن، تقلیل دادن.
Arbiter: داوری.
Incumbent: ملازم با.…
Heresy: بی ایمانی، بی اعتقادی.
Prudent: هوشیار، مواظب، محتاط.
Ostensible: ظاهر، نمایان، صوری.
Fervid: مشتاق.
Spurious: جعلی، ساختگی.
Propagate: زیاد کردن، تکثیر کردن، گستردن.
Anomaly: نابه هنجاری، غیر متعارف.
Innocuous: بی ضرر.
Surfeit: زیاده روی.
Milieu: محیط، قلمرو.…
Omnipotent: قادر مطلق.
Zenith: اوج قله.
Fledgling: نوچه.
Peremptory: قطعی، غیر قابل انکار.
Precedent: سنت، نمونه.
Wheedle: گول زدن، فریب دادن، ریشخند کردن.
Rustic: روستایی.
Jubilant: شادمان.
Decorum: ادب، رفتار به جا.
Charlatan: آدم حقه باز.…
با سلام خدمت همه ی دوستان بزرگوار،
در سال ۲۰۰۵ میلادی رئیس جمهور امروز آمریکا کتابی با نام Dreams from my father را منتشر نمود.
بعد از مدت کوتاهی ایشان تصمیم گرفتند که این کتاب را با صدای خود ضبط …
to be up to: به کسی یا چیزی بستگی داشتن.
It’s up to you. You can go or stay with us.
به خودت بستگی دارد. می توانی بروی یا با ما بمانی.
to do over: تجدید نظر کردن، کاری را …
introgovermental: بین دول.
inventory: موجودی، فهرست موجودی.
inventory turn over: گردش موجودی.
invested capital: سرمایه ی موجود در بازار.
invoice: صورت حساب، فاکتور.
is bound to: موظف است.
joint venture: سرمایه گذاری مشارکتی.
judicial arbitrator: داور قضایی، قاضی.
junior: کاراموز.…
Extinct: منقرض، از بین رفتن.
Idyllic: ساده، آرام، امن.
Galvanize: بر انگیختن، تحریک کردن.
Encumbrance: بار، مانع.
Gaudy: پر زرق و برق.
Condescend: تواضع کردن، فروتنی کردن.
Candor: صداقت، رک گویی.
Mortify: آزردن، رنجاندن.
Jocose: شوخی آمیز؛، خنده آور.
Malign: …
Indolent: تنبل.
Gusto: ذوق، میل، لذت.
Garrulous: پر حرف.
Banal: پیش پا افتاده، جزیی، ناچیز.
Platitude: پیش پا افتادگی، بی مزگی.
Pique: مشاجره، رنجش.
Dilettante: ناشی، غیر حرفه ای.
Atypical: نا به هنجار، بی قاعده، غیر معمولی.
Nondescript: غیر قابل …